#ساخت_ساز #ساز #ویولون #هنر#saz #saz_sakht #violon
در برابر این ساز، گویی آینهای از جانم قرار گرفته است. هر خط شعلهگون روی چوب، یادآور سالهایی است که در جستوجوی صدا بودم. الهام من از شبی آغاز شد که در سکوت کوهستان نشسته بودم و تنها صدای باد میان درختان میپیچید. آن زمزمهی خاموش، درونم را لرزاند و فهمیدم باید آن را در قالب سازی جاودانه کنم. وقتی به کارگاه بازگشتم، قطعهی چوبی که پیش رویم بود دیگر تنها مادهای بیجان نبود؛ در رگههایش صدای همان باد جاری بود. با هر تراش، با هر صیقل، حس میکردم نزدیکتر میشوم به لحظهای که طبیعت و انسان در یک نغمه به هم میرسند.
