#tazhib #تذهیب
یک بعدازظهر آرام، نور خورشید از پنجره کارگاه روی میز افتاده بود. دایرهای کشیدم، چون همیشه برایم نماد بیپایانی است. گلها و نقشهای هندسی را آرام کنار هم نشستم، مثل باغی که در دلش سکوت جاری باشد. رنگ قرمز را برای عشق، آبی را برای آرامش و طلایی را برای گرمای خورشید برگزیدم. وقتی کار تمام شد، حس کردم این نقش، لحظهای از زندگی من است؛ لحظهای که زیبایی و آرامش در یک قاب جمع شدهاند.
