#khatam #khatam_sazi #art #negarin #خاتم_سازی #خاتم #نگارین
تو در توی صندوقچه ها
من، آرش گلریز خاتمی، سالهاست که در کنار چوب و استخوان و فلز نفس میکشم. هر اثر خاتم برای من مثل فرزندی است که با صبر و عشق پرورش مییابد. اما صندوقچه دوم، جایگاه ویژهای در زندگی من دارد.
این صندوقچه را در زمانی ساختم که تجربه و دانش پدر و پدربزرگم در رگهایم جاری بود، اما میخواستم چیزی بیافرینم که امضای خودم را هم داشته باشد. صندوقچه اول در حرم حضرت ابوالفضل(ع) آرام گرفته بود، و من میدانستم صندوق دوم باید همسنگ آن باشد، اما با روحی تازه.
کار را با انتخاب مصالح آغاز کردم. چوبها را با وسواس برگزیدم: عناب برای گرمی رنگ، فوفل برای عمق تیره، نارنج برای درخشش سبز و سرخ. استخوانها را با دقت تراشیدم، هر قطعه به باریکی نیم میلیمتر. میدانستم که هر خطا، هر بیحوصلگی، میتواند تمام نقش را بر هم بزند.
در این صندوقچه، تصمیم گرفتم نقشهایی را زنده کنم که سالها در سایه فراموشی مانده بودند. طرحهایی مثل «چشم بلبل» و «گرمک» را دوباره جان دادم، و در کنارشان نقشهای تازهای آفریدم که پیش از آن در هیچ اثری دیده نشده بود. این ترکیب، صندوقچه دوم را به اثری یگانه بدل کرد.
سالها طول کشید تا کار به پایان برسد. هر روز، ساعتها بر سرش خم میشدم، و هر بار که قطعهای تازه بر تنش مینشست، احساس میکردم صندوقچه دارد با من حرف میزند. گویی خودش راه را نشان میداد و من فقط واسطهای بودم برای جان گرفتنش.
وقتی صندوقچه کامل شد و در حرم شاهچراغ(ع) جای گرفت، حس کردم بخشی از وجودم را در آن گذاشتهام. برای من، این صندوقچه فقط یک اثر هنری نیست؛ سندی است از پیوند نسلها، از صبری که در خانوادهی ما ریشه دارد، و از عشقی که هنر خاتم را زنده نگه داشته است.
